نویسنده : محمد س
زمانی که با مواد مخدر آشنا شدم احساس خیلی خوبی داشتم و حسمیکردم با مواد زندگی خیلی بهتر و شادتر میشه.
در ابتدا فکر میکردم هر زمانی که بخواهم میتونم مصرف رو قطعکنم .تا اینکه برای بار اول تصمیم گرفتم که دیگه مصرف نکنم.اما موفق نشدم.
بار دوم هم امتحان کردم باز هم شکست خوردم. بعد از چندینبار قطع مصرف موقتی و بازگشت دوباره به اعتیاد به این نتیجه رسیدم که گرفتار شیطانبزرگی شده ام و نا امیدی به سراغم آمد. از زندگی هیچ لذتی نمیبردم و هر روز صبح کهبیدار میشدم حس نفرت نسبت به خودم بیشتر میشد.
راه های زیادی را امتحان کردم اما موفق نشدم. تا اینکه توسطیکی از آشنایان پیام کنگره را دریافت کردم. با حالی کاملا ناامید وارد کنگره شدم.اما در همان روزهای اول فهمیدم که کار کنگره 60 بر اساس حساب و کتاب است و باروشهای دیگر متفاوت است.
در اینجا در اولین قدم به جای کلمه معتاد که از این کلمهمتنفر بودم به من را با اسم مسافر صدا زدند.
مشارکت ما بسیار مودبانه و آموزش دهنده بود. حس نا امیدیرفته رفته کم رنگ شد. و امیداواری حال خوب جایگزین شد.
به لطف خداوند ، آقای مهندس دژاکام و راهنمای بزرگوارم آقامهرداد و همه خدمتگذاران کنگره و البته با خواست قلبی خودم بیماری اعتیاد من درمانشد و اکنون که در سفر دوم هستم به حس حال بسیار رسیدم که در تمام عمر هرگز این حسرا تجربه نکرده ام و آرامش را با تک تک سلولهایم حس میکنم و به آینده بسیارامیدوارم.
از قدرت مطلق می خواهم که به من توفیق دهد تا در وادی خدمتو کمک به هم نوعان با عدالت و معرفت و عمل صالح و سالم که سرلوحه کار کنگره است ،عمل کنم و در این راه ثابت قدم باشم.
در پایان از راهنمای عزیزم آقای مهرداد امیری و تمامیخدمتگذاران نمایندگی کرمانشاه تشکر میکنم.
برای رسیدن به تعادل و آرامش در کنگره چهارده وادی برای مامسافرین در نظر گرفته شده است. در قدم اول اگر با تفکر آغاز کنم و بر خواسته خود ودرمان خودم متمرکز باشم در ادامه راه و سفر رسیدن به رهایی مسیر حرکت را گم نکنم.با تفکر صحیح خواسته ای قوی در خودم ایجادکنم تا در ادامه در راستای خواسته رهاییم قرار گیرم تا نیروی القاء ، احیا و تحرکبه کمک من بیاید و با پیروی از دستورات راهنما به مقصد و هدفم برسم.
استاد در ادامه فرمودند:
باید دانست که در آغاز راه اگر تصویر سازی درستی از آیندهداشته باشیم و در صفحه نقاشیمان ، نقشهای زیبایی از رهایی و زندگی با تعادل رسمکنیم . این تفکر و تصویر سازی ما را به سوی رهایی سوق میدهد و نیازی به زور زدن وتلاش بیخود نمودن نیست.
استاد در پایان:
۱- سلام بر شمالطفا خودتان را به رسم کنگره معرفی نمایید؟
سلام دوستان علیهستم یک مسافر:
مدت هفت سال تخریبداشتم، آنتی ایکس انواع موادمخدر،مدت سفر ۱۰ ماه، روش درمان DST،داروی درمان شربتOT با راهنمایی استاد عزیزم آقای مهرداد امیری، ورزش در کنگره تنیس روی میز ودرحال حاضر مدت دو سال و شش ماه است که با دستان توانمند و پر مهر آقای مهندس آزادو رها هستم.
در ادامه سفر نیکوتین(سیگار) داشتم به روش DST و آدامس نیکوتین با راهنمایی آقای علی خان بیگی، مدتسفر ۱۰ ماه و مدت ۸ ماه است که رهاهستم.
۲- لطفا برایمانتوضیح بدهید که چگونه با کنگره آشنا شدید و چرا تصمیم گرفتید که در جایگاه کمک راهنماییخدمت کنید؟
آشنایی من با کنگرهتوسط یکی از اقوام نزدیک که خودش مصرف کننده بود اتفاق افتاد و آن زمان آقا مهردادمسئول شعبه کرمانشاه از من خواستند که یک هفته بصورت مهمان در جلسات شرکت کنم و پساز آن تصمیم گرفتم سفر درمان رو شروع کنم وبه مرور زمان به آموزش و مطالب کنگره علاقمندشدم و متوجه شدم که مطالب و منابع آموزشی کنگره برایم بسیار مناسب ، پر محتوا و قانعکننده بود و تنها جایی بود که پس از مراجعات مکرر مرا در یک مسیر درست و بهبودی جسم،روان و جهان بینی قرار داد،لذا به همین خاطر جایگاه کمک راهنمایی را انتخاب کردم واکنون با علاقه به افرادی که خواستار درمان ازطریق یک روش خوب و مناسب هستند در حالخدمت هستم.
۳- در خصوص وظایفراهنما و رهجو توضیحاتی را برایمان بیان بفرمائید؟
بصورت کلی وظیفهراهنما انجام عمل سالم بر اساس عقل و عشق وایمان است و در کنگره در این زمینه دستورالعملو روش داریم و دیگر اینکه راهنما باید برای رهجو از همه نظر الگو باشد، در غیراینصورتیک حس و حال خراب گریبان گیر راهنما میشود و میتواند خطرناک هم باشد.
اما در مورد وظایفرهجو به عقیده من و با توجه به صورت مسئله اعتیاد و همچنین بواسطه این که در دورانمصرف روی احساس و عقل رهجو پرده حجاب کشیده شده است، قدرت درست تشخیص مسائل را ندارد،بنابراین رهجو می باید همه مواردی را که در جلسات و لژیون تاکید می شود را رعایت کندو اینکار بسیار سهل و آسان است، البته یک چهارچوب اولیه وجود دارد که شامل نظم و انضباطمثل رفت و آمد سروقت و میزان و زمان مناسب مصرف دارو و مطالعه کتب و جزوات آموزشی وهمچنین نوشتن وادی ها و برداشت از CD و دیگر اینکه با حضور مستمر در جلسات و لژیون و اجرایدستورات راهنما که انجام این موارد منجر به درمان و رهایی رهجو در مدت زمان تعریف شده در کنگره میگردد.
۴- به نظر شما چگونهیک شخص می تواند در کنگره ۶۰ تبدیل به یک خدمت گزار واقعی گردد؟
زمانی که رهجو درطول مدت سفر همواره در حال تزکیه و پالایش باشد و همچنین در حال تلاش برای افزایش دانایی،احساس و نیت خدمت گذارشدن در وی بوجود می آید واین موضوع بصورت خواست واقعی در شخصمتجلی می شود و در ادامه این خواست شخص می تواند به خدمت گذار واقعی در کنگره تبدیلشود.
۵- خدمت کردن و خدمتگزار بودن در کنگره ۶۰ چه تاثیری در سفر درمان برای رهجو دارد؟
به نظر من خدمت کردنیعنی درمسیر ارزشها قرار گرفتن که بر خلاف مسیر ضد ارزشها است، از طریق خدمت می شودتخریبها و خسارات وارده را به خود شخص ،خانواده و جامعه جبران کرد و بازتاب خدمت گذاربودنبه صور مختلف در شخص آشکار میشود، ازجمله آن دریافت انرژی مثبت ، حال خوب و برکات مادیومعنوی می باشد وهمه این موارد با خدمت در کنگره برای شخص اتفاق می افتد.
۶- لطفا از حس وحالی که با خدمت در این جایگاه دارید را برایمان عنوان کنید؟
حس و حال خود منبهترین دلیل و گواه برای انجام این خدمت است به این صورت که هر روزی که اهمیت بیشتریبرای انجام وظایف قائل شوم، شاخص و نشانه اش این است که آنروز من یک شور و شعف خاصیدارم و بقول معروف انرژی مثبت بسیار بالایی را دریافت میکنم و لذت جایگزین تمام خستگی هایم میشود و این مسئله برایم تداعی می شود که هیچ مشکلی نیست کهآسان نشود.
۷- با تشکر از اینکهوقت خودتان را در اختیار سایت شعبه کرمانشاه گذاشتید در پایان مصاحبه چنانچه پیام ویا توصیه ای دارید بیان بفرمائید؟
در این مصاحبه سئوالاتیراجع به خدمت وخدمت گذار واقعی مطرح شد و پیام من برای کسانی است که خواست واقعی خدمترا دارند، جایگاه های خدمتی در کنگره مثل یک شمشیر دولبه است یعنی خدمت در یک جایگاههم می تواند انسان را به لبه پرتگاه وجاهای خطرناک ببرد و آسیبهای شدید به شخص واردکند و هم می تواند شخص را به جاهای بالایی در زمینه انسانیت و موقعیت های اجتماعی ،اقتصادی و معنوی برساند،و این با خود شخص است که با عمل سالم و خلوص نیت خودش این مهمرا تضمین کند که خدای نکرده به تباهی کشیده نشود.
در پایان مصاحبهاز خدمت گذاران سایت و همچنین از تمامی خدمت گذاران شعبه کرمانشاه وگنگره ۶۰ کمال تشکررا دارم و آرزوی موفقیت و سلامتی را از خداوند متعال برای همه خواستارم.
تهیه و تایپ: مسافر منصور
تصویر برداری: مسافربهرام
تنظیم و ثبت : مسافرجواد
منبع : نمایندگیکرمانشاه
- با تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید، لطفا خودتان را معرفی کنید.
سلام دوستان افشین هستم یک مسافر، آخرین آنتیایکس مصرفی متادن، مدت سفر اول 10 ماه، به روش دی اس تی، داروی درمان شربت OT ، با راهنمایخوبم آقا مهرداد، رشته ورزشی فوتسال، مدت رهایی دو سال
- دلیل اینکه خدمت در جایگاه مرزبانی را پذیرفتید و حس و حالی را که با خدمت دراین جایگاه دارید را برایمان بیان کنید.
جایگاه های خدمت در کنگره همه حس و حال بسیار خوبی در انسانایجاد میکند. و به نظر من خدمت در هر عنوان و جایگاهی مانند روزی که گل رهایی رااز دستان توانمند مهندس دژاکام دریافت میکنیم حس بسیار خوبی در من مسافر به وجودمی آورد.اما خدمت مرزبانی یک تجربه بسیار بزرگ و متفاوت است از لحاظ شرح وظایفمرزبانی بسیار گسترده و متنوع می باشد.در حال حاضر هم بسیار خشنود و پر انرژی هستمکه توانسته ام در جایگاه مرزبانی خدمتی ارایه دهم و بتوانم به انسانهایی کهخواستار رهایی هستند خدمت کنم.
- از نظر شما خدمت سالم در کنگره چگونه است؟
من ایمان دارم که خدمت کردن در کنگره به من انرژی مثبتفراوانی میدهد.اما خدمتی که به صورت خالصانه و عاشقانه و از ته دل مسافر انجامگیرد.
باید به این نکته توجه شود که مهم نیست که در چه جایگاهیخدمت کنیم.بلکه خدمتمان را چگونه و درست انجام دهیم ارزشمند است.بطور کل در هرخدمتی باید به وظیفه خود به درستی و بدون هیچ چشم داشتی عمل کنیم و همواره قوانینو حرمتهای کنگره را رعایت کنیم و با حضور به موقع و تصمیمات درست یک الگوی مناسببرای تازه واردین و سفر اولیها باشیم.
- توصیه و راهکارهای شما برای کسانی که دوست دارند در جایگاه مرزبانی خدمت کنند چیست؟
مسافری که علاقه به خدمت در جایگاه مرزبانی می باشد میبایست در طول سفر اول در جلسات و لژیون بسیار پررنگ و منظم باشد و همواره صبور وعاشق خدمت در کنگره باشد.چون جایگاه مرزبانی بسیار حساس و پر مسیولیت هست و مانندستون در شعبات کنگره عمل میکند میتوانند قبل از این جایگاه وارد سایر جایگاههایخدمتی شوند و تجربه کسب نمایند.
- با تشکر مجدد از شما در پایان مصاحبه چناچه هر گونه مطلبی که مورد نظرتان میباشدرا برایمان بیان کنید.
برای رسیدن به حال خوب بایستی در هر جایگاهی موارد زیر رارعایت کنیم:
ادب و احترام متقابل بین همه اعضای کنگره و مسئولین.
حضور به موقع و منظم در جلسات (خصوصا برای دوستان سفر دومکه الگو هستند).
مشارکت کردن در جلسات ، نوشتن سی دی ها و همچنین نوشتنمقاله.
رعایت حرمتها و قوانین کنگره 60
در پایان از خدمتگذاران سایت کنگره و وبلاگ کنگره کرمانشاهکمال تشکر را دارم.
با تشکر از شما که وقتتان را برای مصاحبه و گفتگو در اختیار ما قرار دادید.
خلاصه سخنان آقایخدامی پنجشنبه مورخ 98/08/23 در نمایندگی کرمانشاه
خیلی خوشحال هستمکه خداوند این توفیق رو داد که امروز در کنگره ۶۰شعبه کرمانشاه باشم و امیدوارم مثل همیشه با همدلی و همکاریبتونیم همه کارها رو پیش ببریم، امروز میخوام راجع به دوتا مسئله صحبت کنم .
اول راجع به روش DST و بعددر مورد جشن گلریزان و در ادامه هم مراسم پیمان ایجنت و مرزبانان رو اجرا می کنیم.
در کنگره ۶۰ هرکسیباید از خودش بگه من هم از خودم شروع میکنم، من قبل از ورود به کنگره مثل بقیهدوستان یه مصرف کننده بودم،زمانی که دانشجو بودم به سمت مواد مخدر رفتم و به دنبالمصرف مواد دانشگاه رو ترک کردم، سالها درگیر مواد مخدر و مشکلات اون بودم و همشفکر میکردم که هر وقت بخوام میتونم مواد رو کنار بزارم، بهرحال در دفعات مختلفاقدام به ترک کردم ولی بعد از چند روز دوباره مصرف میکردم، بطوریکه طولانی ترینروزهای ترک من مدت هفت روز بود و در نهایت به خدا پناه بردم و دست به دعا شدم و ازخداوند خواستم که برای درمان راهی جلو پام بزاره و بالاخره از مرکز ۱۱۸ تلفن کنگره۶۰ رو گرفتم و در سال ۸۰ وارد کنگره شدم، سفرم رو آغاز کردم و به درمان و رهاییرسیدم، الان از اون موقع ۱۸سال میگذره ، به نظرمن درمان واقعی اینجوریه که بعد از رهاییانگار هیچ وقت مصرف کننده نبودی وبرگشتی در کار نیست و دوستان هم که در کنگره و باروش DSTبه به درمان می رسند همین طور هستند و انگار هیچ به مواد مخدر دست نزدند، تو روش DST اصلازور نمی زنی که مواد و یا سیگار مصرف نکنی و خیلی راحت به درمان میرسی و یک عمرپرونده مصرف آنتی ایکس بسته میشه و وقتی روش DST رو با سایر روشها مقایسه کنیم می بینیم که در این روشها (مثل سم زدایی)ضمن اینکه از درمانقطعی خبری نیست ،حتی یک نفر رو هم نمی بینی که به تعادل و حال خوب رسیده باشه وهمش برگشت به مواد مخدر هستش و همه این روشها اشتباه بوده و هست،من با اطمینانکامل میگم که روش DST در کشورهای اروپایی و آمریکا وجود نداره ولی اینجا هرکسی و با هرمصرفی که وارد کنگره میشه بعد از ۱۰ الی ۱۱ماه با آموزش مناسب، نه تنها مواد مصرف نمی کنه، بلکه از نظراخلاق وروان و جهان بینی و همه مسائل زندگی به فرد دیگه ای تبدیل میشه، پس روش DST یعنیاین و در طول درمان نه به استراحت مطلق احتیاج داری و نه اینکه کار وشغل خودت روترک کنی و نه وضعیت خوابت بهم میخوره و نه برنامه زندگی همه چیز سر جای خودش هست،پس روش DSTیک متد خوب و قدرتمند است، برا هرکسی که بخواد درمان بشه والبته با هزینه بسیار کم و لازمه اش حضور در تمامجلسات آموزشی کنگره است و این جلسات آموزشی در هیچ جای دنیا نمونه اش پیدا نمی شه، آموزش در کنار روش DST آروم آروم ما رو از ضد ارزشها دور میکنه و در مسیر ارزشها قرارمیده و بقول قدیمیها باعث میشه یک آب خوش از گلومون پایین بره و همه اینها باخواست خداوند و درایت آقای مهندس دژاکام و کمک و همدلی اعضای کنگره ۶۰ میسر شدهاست.
آقای مهندس دژاکامبنیان کنگره ۶۰ ، طراح و تئوریسین ساختار های کنگره هستند و بخوبی در مورد همهدستور جلسات صحبت می کنند و اولین مشارکتی که شما در روزهای چهارشنبه گوش می کنیدصحبت های ایشون هست و حتما سخنان آقایمهندس رو هر هفته گوش بدین تا بروز باشین و هنگام مشارکت در جلسات بدونید راجع بهچی میخواین صحبت کنید،البته صحبتهای راهنما ها و ایجنت و مرزبانان رو هم گوش بدیمو توجه کنیم و بعد خودمون مشارکت کنیماینجوری همه از هم یاد میگیرن چه مسافرین و چه همسفران و آقای مهندس چقدر زیباراجع به گلریزان صحبت کردند ، اما به علت ضیق وقت فقط اینو میگم که اگه یه سفراولی میاد و مثل من و شما درمان میشه و پس از رهایی به سفر دوم میرسه ،باید پیش خودشفکر کنه که آیا اون روزی که وارد کنگره شد افراد سفر دومی و خدمتگذار وجود داشتنیا نداشتن، قبل از ما کسانی اومدن و زحمت کشیدن و این ساختمان و این وسایل همهنتیجه تلاش اونا هستش که به اینجا رسیده و همون سفر اولی الان ایجنت و راهنما شدهو بابت خدمت کردن هم هیچکدوم حقوقی نمی گیرن، توی جلسات یه سبد می چرخه ، براهزینه های جاری و سالی یکبار هم مراسم گلریزان داریم که در واقع مثل یک اصله وقانونه چرا ! ! چون متوجه میشیم قبل از ما افرادی بودن که برامونزحمت کشیدن و در حال حاضر من مسافر و یا سفر اولی دارم از این امکانات ایجاد شدهاستفاده می کنم ، پس حالا من باید از این اصل و قانون حمایت و قدردانی کنم ، چراکه دیگران کاشتند و ما خوردیم و حالا ما بکاریم تا دیگران بخورند ، کنگره نه ازدولت بودجه میگیره و نه بخش خصوصی است، بلکه یه سازمان مردم نهاد هستش و باید رویپایه های مالی خودش حساب باز کنه و هیچ کسی بجز خودمون به ما کمک نمی کنه و در اینرابطه آقای مهندس میگه، کسی که زحمت نکشیده نمیتونه بخشش داشته باشه، کنگره ۶۰ یکی از پولدارترین سازمانهای مردمنهاد هستش و هیچ بدهی و کسربودجه نداره و همه این پولها رو اعضای کنگره میدن و بهکسی هم اجبار نمی شه پولی رو پرداخت کنند، همه چی داوطلبانه است ولی اون طرف قضیه اینه که همه کمک کردن رو از هم یادمیگیرن و همه به اتفاق و با هم توی جشن گلریزان شرکت می کنند و انشاالله امسال جشنبسیار خوبی رو در شعبه کرمانشاه و سایر شعب کنگره برگزار کنیم
این مسئله رو همبگم که هرچقدر اعضای هر شعبه ای کمک کنند برا شعبه خودشون هزینه میشه و اگه قرارهتوی کرمانشاه ساختمان درست بشه خودتون باید هزینههای اونو پرداخت کنید.
در کنگره اشخاصیهستن که به اونا دنور میگن و یکباره بالای ۵۰ میلیون تومان کمک مالی میکنند وانشالله در همه شعبات از این اشخاص داشته باشیم و همچنین اعضای لژیون سردار درتمام شعبات اضافه بشن و این رو بدونیم که با شرکت کردن در جشن گلریزان واقعاحالمون خوب میشه و خدا هم به ما کمک می کنه و من اینو ایمان دارم که خداوند چندینبرابر این کمک ها رو به ما برمیگردونه و برکت توی زندگیمون جاری میشه، آقای مهندسمیگن بخشنده ترین آدمها توی همین مصرفکننده ها هستن چون میفهمن کنگره ۶۰ برای درمان اونا کاری کرده که هیچ جا امکانپذیر نبوده و در واقع هیچی هم پرداخت نکردن و همه ما این قضیه رو بصورت واقعی درککردیم و انشالله خداوند بهمون توفیق بده در حد توان خودمون و هر چه باشکوه تر درجشن گلریزان امسال شرکت کنیم .
ممنونم که به صحبتهای من توجه کردین و بعد از شنیدنمشارکت دوستان و در اتمام جلسه مراسم پیمان ایجنت و مرزبانان رو اجرا می کنیم. متشکرم
استادجلسه:مسافر رامین
نگهبان جلسه:مسافرمجتبی
دبیرجلسه:مسافروحید
استاددرابتدا فرمودند:خداوندمتعال راشکرمیکنم کهدراین جایگاه درخدمت شماهستم تا خدمت کنم وآموزش بگیرم وهمه مامیدانیم فراموشینعمتی است که دروجودماانسانها هست واین هدیه خدادادی است.
استاددرادامه فرمودند:اینکه فراموشی یک نعمت استجایی هیچ گونه شکی نیست ولی آیامن که غرق در تاریکی بودم وجایگاهی درمیان اجتماعوخانواده ودوستان ومحل کارم نداشتم ویک انسان حال خراب بودم که برای درمان چهکارها که نکردم وچه جاهایی که نرفتم وچه هزینه ها که ندادم ودرجهل ونادانی خودم چهخود درمانی ها که نکردم وچه سختی ها وچه دردها که نکشیدم ونه تنها خوب نشدم بلکهبه مواد مصرفی من اضافه تر وحالم خرابتر شد.
استاد درپایان فرمودند:اما با ورودم به کنگره آموختمکه من مسافر درابتدای سفر با درست سفر کردن و با حضور در جلسات و احترام گذاشتن بهجلسه باید در لحضه باشم چرا که جلسه برای من است و مننباید لحضه ای از جلسه ولژیون قافل باشم ،و به راهنما وپیشکسوتان احترام بگذارم وقوانین کنگره را رعایت کنم ویاد بگیرم همیشه سبد را حمایت کنم و این را بدانم اینمکانی که همه امکانات را در اختیار من قرار داده ،من هم میتوانم برای حال خوش خودمکمکی بکنم ودرمراسمات گلریزانها وهزینه های دیگر مثل : آب وبرق و گاز وتلفن وکرایهمکانی که در آن هستیم در حدتوانم کمک کنم ،و از تمامی زحمتکشان که درقسمتهایمختلف برای حال خودشان خدمت میکنند،از جمله بچه های قسمت نشریات و او تی و دیگردوستان ایجنت مرزبانان وهمه وهمه کمال تشکر را دارم .
ودر ادامه شاهددریافت نشان سه ماه رهایی مسافر حمید رضا از لژیون اول و مسافر وحید از لژیون دوم بودیم.
استادجلسه:مسافر جواد
نگهبان جلسه:مسافر محمد
دبیر جلسه:مسافر بهرام
خلاصه سخنان استاد.
استاد در ابتدا فرمودند: خدا را شاکرم که اینفرصت را به من دادند که خدمت کنم و از ایجنت محترم و مرزبانان و نگهبان جلسه بابتانتخاب من به عنوان استاد سپاسگزارم.
در ابتدا این هفته را به خدمتگزارانی که در قسمت OT و کلینیک ها خدمت میکنند تبریک عرض کرده و ازاینکه ما را در رسیدن به حال خوبیاری میکنند قدردانی میکنم.وبه دو مسافرعزیز آقا فرشید و آقا هوشنگ که ازدام اعتیاد رهایی یافته اند تبریک فراوان عرض میکنم.
در ابتدا شربت OT وجود نداشت و از تریاک استفادهمی شد ولی در اندازه گیری و کیفیت مشکلاتی وجود داشت در نتیجه جناب مهندس به ایننقطه تفکر رسید که داروویی به صورت شربت جایگزین تریاک کند که مشکلات تریاک رانداشته باشد و در نهایت شربت OT را معرفی نمودند که به راحتی قابل اندازه گیریبود و به میزان قابل توجهی با دسترسی بالاتربرای مسافران.
استاد در ادامه خاطرنشان شد :مهندس ثابت کرد کهاین شربت شفابخش است ولی در اینصورت که به چشم دارو به آن نگاه کنیم و با روشتدریجی که ما بر اساس آن درمان می شویم و شرکت در جلساتی که درکنگره ۶۰برگزار میشودو این مهمترین شاخصی است که کنگره را از بقیه انجیوها جدا کرده است و جناب مهندساین سه گزینه را لازم و مبذول هم دانسته است
ایشان به این موضوع اشاره کردند که درکرمانشاه حدود دو سال است که کنگره به صورت علمی شربتOT را به وسیله کلینیک ها دراختیار مسافران قرار میدهد و کار دارو دادن به مسافران ونظارت برامور کلینیک توسط اعضای واحدOTانجام می گیرد، واینجا جا دارد از دوستانی که در کلینیک بعنوان نماینده شعبه و مبصر حضور دارند تشکرو قدردانی کنم.
در پایان استاد گفتند:همراه داشتن هرگونه مواد مخدری جرم محسوب میشودولی باوجود کارت کنگره میتوانیم به راحتی داروی خود را حمل کنیم و مشکلی وجودنداشته باشد ودر نهایت ما باید قدردان کنگره باشیم و داروی خود را بر اساس دستورراهنما مصرف کنیم تا به درمان برسیم. از اینکه به سخنان من گوش دادید بسیار سپاسگذارم
دریافت شال راهنمای تازه واردین مسافران،آقای محمد ثنایی.
در ادامه شاهد مراسم تشکر وقدرانی از خدمتگزاران واحد سایت د ردوره های گذشته و حال بودیم و دریافت تقدیر نامه از دست ایجنت محترم شعبه آقا مهردا د.
و شاهد دریافت گل رهایی مسافران فرشید و هوشنگ و ورود به سفر دوم.
دستور جلسه:تعهد و وفای به عهد و تاثیر روی من
استاد جلسه : مسافرآقا شاهرخ از شورای OTمرکز
نگهبان جلسه : مسافر محمدرضا
دبیرجلسه : مسافر رامین
استاد در ابتدا فرمودند خدا را شاکرم که در اینجایگاه قرارگرفتم و برای بار دوم در شهر کرمانشاه در خدمت شما دوستان هستم.
ایشان در مورد دستور جلسه این هفته گفتند شاید شما دوستان و بخصوص کسانی که تازه واردهستند بپرسند که چرا یک هفته در مورد شربت OT صحبت میشود مگر این یک شربت بیشتراست اما دوستان قدیمی میدانند که چرا هفته OT بسیار مهم است و در همینجا ازخدمتگذاران قسمت OT شعبه کرمانشاه که کار خود را به خوبی انجام می دهند کمال تشکررا دارم .
آقا شاهرخ در مورد اهمیت این دستورجلسه فرمودندکه در گذشته شربت OT در دسترس نبود و برای درمان از تریاک استفاده می شد ،راهنمامقدار تریاک را به ما میگفت و ماهم تهیه میکردیم وچون هرچندوقت یکبار برای تهیهتریاک به ساقی مراجعه میکردیم یا ساقی عوض شده بود یا کیفیت تریاک تغییر کرده بودو ما دراین موارد به مشکل برمیخوردیم و دچار خماری و بدن درد میشدیم.اما شربت OTاز اول تا تا پایان درمان کیفیت بالا و یکسانی دارد و شرکت های داروسازی مقداربسیار زیادی تولید میکنند و در اختیار شعبات قرار می دهند که مشکلات تریاک راندارد.
استاد در ادامه فرمودند : موقع تهیه تریاک اگرما را در خیابان می گرفتند نمی توانستیم ثابت کنیم که برای درمان است. در اندازهگیری باز مشکلاتی بود و نمیشد تریاک را به مقدار صحیح تقسیم کرد و باید از ترازویدیجیتال استفاده میشد که هم گران بود و هم دقت لازم را نداشت اما در حال حاضر بایک سرنگ ارزان قیمت می توانیم اندازه گیری دقیقی را انجام دهیم.
در این راه زحماتی کشیده شد که شما در آرامشباشید و این زحمات از طرف جناب مهندس ومرکز مطالعاتی تحقیقاتی ایران زیر نظر دانشگاه علوم پزشکی انجام شد که ثابت شوداین شربت برای درمان مفید است.
استاد در پایان اضافه کردند که در بعضی ازمشارکت ها میگویند که با شربت شفابخش OT به درمان رسیدم و من که مسئول OT کنگرههستم این را قبول ندارم چون این شربت در خارج از کنگره به عنوان آنتی ایکس مصرف میشود و زمانی میتواند شفابخش باشد که به صورت DST و با دستور راهنما و باحضوردر لژیون که از بچه ها انرژی می گیریم تاثیرگزار خواهد بود.
اینکه همسرم از مصرفمن خبر نداشت خودش برام خیلی سخت بود،خیلی دوستش داشتم و گفتن اینکه معتاد شدم ودارم شیشه مصرف میکنم یک طرف، اینکه خیال میکرد مریضم و دارم سخت تو مغازه کارمیکنم و خیلی دلسوزم بود یک طرف.روز به روز وضعیت جسمی و روحی من بدتر میشد وهمسرم داشت با خیال مریضی من بیشتر و بیشتر دچار تخریب میشد.
تازه با این حال وتوصیف هنوزپیش خودم قبول نداشتم معتاد شدم و سخت با واژه معتاد مشکل داشتم ،یهوقتهایی که خوب مصرف کرده بودم اگر یه مشتری وارد مغازه میشد که مصرف کننده بود بهدیگران میگفتم :آخه چرا با خودشان این کارها رو میکنند مگه عقل ندارند ؟مگه چقدراراده میخواد ترک کنند و خیلی حرفهای دیگه.
کم کم شروع کردم بهخود درمانی و کارهای خود سرانه .اولین کار تنها کاری هم بلد بود سقوط آزاد یا ترکیابویی بود .روزاول قطع مصرف میکردم وشروع میکردم به خوردن نوشابه های انرژی زا وگوشت وسوپ و مایعات فراوان .برداشت غلطی که پیش خودم داشتم این بود که خودم میتونمو با خوابیدن درست میشه.همسرم دیگه از بس این حالات و کارهای اشتباه من رو دیدهبود دچار شک و نگرانی زیادی شده بود.دیگه آخرش یه شب که حالم خیلی بد بود با همرفتیم درمانگاه و به خاط افت فشار شدید بستری شدم ،وقتی که از درمانگاه برگشتیمدیدم خیلی خسته شدم ووقت مناسبی برای اعتراف به اعتیاد خودمه، دل رو به دریا زدموهمه ماجرا رو از اولین بار مصرف تا آخر گفتم .جالب اونجا بود به خاطر خصوصیاتاخلاقی گذشته من نمیخواست قبول کنه و باورش نمیشد. خیلی ناراحت شد اما مهمترین نقطهزندگی من اونجا بود که تحت هیچ شرایطی پشت من رو خالی نکرد و از فردای همون روز شروعکرد به پرس و جو کردن وتحقیقات در مورد ترک و مداوای من.
مدت زیادی گذشت و چندتا کلنیک هم رفتم اما به هر بهانه ای که بود از خوردن متادون وقرص و استفاده از روشهایکلینیک ممانعت کردم،حالا حدود سه سال از روزی که به همسرم گفته بودم میگذشت وتخریب همسرم هر روز بیشتر و بیشتر میشد.تااین که یه شب که از مغازه برگشتم،بهم گفت که از روی تله تکست تلوزیون یه جایی روبه اسم کنگره 60 پیدا کردم ،جای خیلی خوبیه حتما باید با هم بریم تهران و اونجاشروع کنی به درمان .نمیدونم چه دلیلی داشت اما هیچ مخالفتی نکردم با رفتن به تهرانپیدا کردن راه درمان به شکر خدا راه تازه ای تو زندگی من و همسفرم باز شد ،راهی کهاگر بهترین وبزرگترین دانشگاههای دنیا رو میرفتم به طور یقین به آموزشهای اکنوننمی رسیدم،راهی که اگربا بزگترین شخصیتهای دنیا می نشستم هیچ وقت به این حال الانمنمی رسیدم و اگر امروز با آرامش و آسایش در زندگی شخصی خودم به سر میبرم وبا حالخوش در کنگره خدمت میکنم مایه افتخارمن است واین همه از آنجا شروع شد که همسفرم مرا با کنگره آشنا کرد واین راه را پیدا کردم. در اینجا جا دارد از راهنمای عزیزم که زحمت فراوانی را برای من کشیده و با تمام حال خرابیهای من کنار آمد و در مسیر زندگی من مانند چراغ هدایت بود تشکر و قدر دانی کنم
تایپ و ویرایش:مسافر غلام رضا
بنام قدرت مطلق
در روز پنجشنبه مورخه ۱۳۹۹/۴/۵ سومین جلسه از دور دوم سری کارگاههای اموزشی مجازی کنگره ۶۰ لژیون سردار نمایندگی کرمانشاه با نگهبانی مسافر جبار عبدی و استادی ایجنت محترم شعبه کرمانشاه آقا مهرداد و دبیری مسافر رامین با دستور جلسه پس انداز در نمایندگی رآس ساعت ۱۵:۳۰ با حضور اعضای لژیون سردار برگزار گردید
خلاصه سخنان استاد . . .
خیلی خوشحالم که در جمع شما دوستان و اعضای لژیون سردار نمایندگی کنگره شعبه کرمانشاه هستم .
در مورد دستور جلسه باید بگم که خدمت کردن بلاعوض در کنگره بزرگترین کار و پس انداز به حساب میاد و هر کس در هر جایگاهی که خدمت میکنه در واقع عشق بلاعوض هست و خصوصا اینکه عضو لژیون سردار باشند و خدمتگزار و انجام هر خدمتی در کنگره نوعی پس انداز محسوب میشه خوشبختانه از زمان تشکیل لژیون کرمانشاه تا تبدیل شدن به نمایندگی کوچکترین خدمت و کمک از شعبه مرکزی نگرفته ایم و این باعث شدشعبه کرمانشاه روی پایه های محکم و مناسب برنامه ریزی بشه و تمام دوستانی که در این راه تلاش و خدمت کردن براشون مثل پس انداز است که در آینده از اون برداشت میکنند.
استاد در ادامه گفتند:
این اصل همواره در کنگره شصت ثابت شده که تمامی خدمتگزاران به ازای خدمت خالصانه و بلاعوض همیشه در حال پیشرفت هستند ، چه از لحاظ معنوی و چه از لحاظ اقتصادی، پس دوستان من و اعضای لژیون سردار متوجه قدر و ارزش این جایگاه باشیم وبدانیم که پول دادن و بخشیدن درراه این عمل عظیم پس انداز و کار بسیار بزرگی است و پاداش اینکار را در صور پنهان خواهیم گرفت و این قانون کائنات است که هر چه کمک کنیم چند برابر آن به ما برگشت خواهد خورد،بنابراین اعضای لژیون سردار مثل تیکه های یک پازل هستند و همه در این مورد مسئولیت دارند که نقش خود را خوب و تاثیر گذار به انجام برسانند.
با تشکر از همه دوستان عزیز که در این جلسه به صحبتهای من توجه کردند ، اکنون جلسه برای مشارکت دوستان در خصوص دستور جلسه باز است متشکرم.
مشارکت مسافر آقا جواد:
درخصوص پس انداز خداوند در قرآن کریم میفرماید اگر هر کمکی کنم هفتاد برابر آن جبران میشود و از خداوند متعال خواستارم فرصتی برایم ایجاد کند که بتوانم ، لطفی را که در کنگره به من کرده جبران کنم.
مشارکت مسافر آقا علی:
دوستان من وضعیت مالی مناسبی نداشتم و در واقع در رتبه صفر بودم که به کنگره وارد شدم و آموزش و سفر در کنگره باعث شدوضع مالی من دگرگون و در نتیجه خوب شود ، بنابراین مصمم هستم در کنگره خدمتگزار بلاعوض باشم و در حد توان از لحاظ مالی در اهداف کنگره نیز شرکت کنم.
مشارکت مسافر آقا مهدی:
من با توجه به اینکه از بدو ورود به کنگره جذب فرمایشات صحبتهای جناب مهندس دژاکام بنیان محترم کنگره شدم وهمچنین فرمانبرداری کردن ازراهنمای خودم و در نتیجه رسیدن به حال خوب در زندگی ، خودم را مسئول میدانم در حد توان در اهداف کنگره خدمتگزار باشم.
۰
استاد جلسه: مرزبان شعبه مسافر حسین
نگهبان جلسه:مسافر سعید
دبیر جلسه: مسافر فرشید
در ابتدا تشکر و قدردانی میکنم از تمامی خدمتگزاران کنگره ۶۰ شعبه کرمانشاه که بهمن یک بار دیگر فرصت خدمت در این جایگاه را دادند.
در گذشته اعتیاد برای من و همچنین مردم دنیا قابل تعریف نبودو همیشه جای سوال بودهاست که درمان اعتیاد را از کجا شروع شود با چه داروی شروع شود و چه جوری؟ آیا بهدرمان میرسم و هزار تا سوال بی جواب دیگر.
جناب مهندس پس از درمان خود، تلاش بسیار زیادی در زمینه درمان قطعیاعتیاد نمودند و پس از سال ها تلاشدر این زمینه و نشست های گوناگون با پزشکان و استادان در زمینه مصرف کردن موادمخدر و درمان اعتیاد به نتایج بسیار خوبی رسیدند وفهمیدندکه چرا تاکنون کسی نتوانسته اعتیاد را درمان کند و جواب آن را اینگونهبیان کردند که هنوز کسی نتوانسته صورت مسئله اعتیاد را بداند که یک فرد مصرف کنندهچقدر تخریب داشته چند سال تخریب داشته از کجا باید شروع کند و با چه داروی شروع کنداختلالات پنهان و آشکار ناشی از مصرف نکردن مواد مخدر که به جسم و روان فرد واردمیشود را چطور درمان کرد و اینگونه بودکه آقای مهندس صورت مسئله اعتیاد را ارائهدادند.
من سال ها تعریف اعتیاد را نمی دانستم و به اشتباه فکر میکردم اعتیاد درمان ندارد و این تفکرات برای زمانی بود که من هنوز به کنگرهنیامده بودم ولی با ورود به کنگره دانستم اعتیاد درمان داردکه ین درمان درمان قطعیاست ،دیگر هیچ و سوسه ای سراغ فرد مصرف کننده نمی آیند و اینها را همه مدیون دانش آقای مهندس و زحماتایشان در این زمینه هستیم که به صورت مسئله اعتیاد را برای ماروشن کردند.
صورت مسئله اعتیاد روی سه مقوله جسم روان و جهان بینی میچرخد جسم ما پساز ده ماه به تعادل می رسد و روان به تبع جسم به یک تعادل نسبی رسیده ولی جهانبینی که زمان مشخصی برای آن تعیین نشده و ما در هر زمان باید جهان بینی خودمان راافزایش دهیم تا دچار مشکل نشویم.
اگر بخواهیم یک تعریف عامیانه از روان ارائه دهیم میتوان همان خلق وخوی هر انسان را روان او دانست که با مصرف مواد مخدر خلق و خوی انسان عوض میشود واین نوع مواد مخدر می باشد که خلق و خوی فرد مصرف کننده به طبع آن مواد عوض شود و حالتهای مختلفی برای آن به وجود آورد.
ما در صورت مسئله اعتیاد سه نقطه را باید مورد توجه قرار دهیم مبدا ،مقصد و هدف.
در کنگره همه چیز تعریف شده است و همه چیز به صورت ساده به مسافر آموزشداده میشود تا مبدا مقصد و هدفش را بیابد و به درمان واقعی که همان تعادل در جسم وروان فرد مصرف کننده است دست پیدا کند.
در پایان از اینکه به صحبت های من گوش کردید از شما بسیار سپاسگزارم .
حال خوش.
در جهان امروز ما و گذشته ،انسانها و حتی حیواناتهمواره در پی رسیدن به حال خوش بوده و هستند و دربسیاری از موارد انسانها به صورتمنفی این حال را در خویش به وجود آورد ه اند و به خیال خودشان جواب را پیداکردهاند؛ مانند مصرف مواد مخدر، الکل، روابط نامشروع، قمار و… که هرکدام مثل فوارههای زیبا، سریع بالا رفته و با یک چشم بر هم زدن پایین می آیند و نه تنها دوامندارند بلکه تخریبهای وحشتناکی هم به دنبال دارند. و یا در دهه های اخیر در موردمثبت اندیشی و مدیتیشن و مراقبه زیاد شنیده ایم که باید مثبت نگر بود و بایدشماصبح از خواب بر خواسته و عادات منفی و بد را کنار گذاشته و شروع به ابراز صفاتمثبت درون خود کنیم، که بنده اصلاً منکر این دست کارها نیستم اما عموماً موقتی اندو بعد از چند روز همه چیز به روال گذشته برمیگردد.
در ابتدا باید بدانیم که برای از بین بردن هر صفت منفی اصلاًممکن نیست ،از فردای آن روز دیگر آن عمل را انجام نداد، هرچند طی قرنها انسانهاخواستار این کار بود ه اند، مثل قصه هایی که یک شبه هم چیز زیر و زبر شده و یاتوبهکردن در ادیان مختلف و غیره که میخواهند همه چیز یک شبه انجام شود، برای مثال؛ اگرکسی میخواهد دروغگویی را کنار گذاشته باید این را بداند که دروغ گفتن یک فرآیند استو در یک آن از بین نمیرو د و برای کنارگذاشتن آن باید موضوعات دیگری که باعث دروغمیشوند را کنار گذاشت و در حقیقت آنها هستند که دروغ رابه وجود آورده اند و خودانسان ذاتاً میلی به دروغ ندارند مثلاً شخصی که مواد مخدر مصرف میکند اگر یکپلیس یک قاضی و یا یکی از اعضای خانواده اش، از او بپرسند آیا مواد مصرف میکنی؟قدر مسلم کتمان میکند ودست به هزار و یک دروغ برای فرار از آن شرایط میزند و اما اگر همان شخص مواد مصرف نکند و از اوهمان سؤال قبلی را بپرسند چه دلیلی دارد که دروغ بگوید، پس دروغگویی یک عقبه وکارنامه ای دارد که باعث این نتیجه میشود.
نتیجه: صفات زشت و منفی باید باهم از بین بروندآنها یکی یکی از بین نخواهند رفت و باید روش زندگی را عوض کرد و از نادانی به سمتدانایی حرکت کرد و باید نور را پیدا کرد تا تاریکی از بین رود. در جزوه دوم جهان بینی کاربردی از استاد امینایشان میفرمایند: در جهان بینی ما به دنبال فراگیری قوانین زندگی هستیم،براستی کهچنین است و اگر قوانین را ندانی و یا بدانی و اجرا نکنی در هر صو رت متضرزر خواهیشد، برای مثال ایشان میفرمایندکه کلید ورد به جهنم کینه و نفرت است، و کلید خروجاز جهنم عدم کینه و نفرت است، حال این قانون و یا فرمان را بررسی کنیم. زمانی کهشما بخواهید نسبت به کسی کینه و نفرت داشته باشید باید درابتدا خشم و نفرت را درخودتان آنقدر بزرگ کنید تا تبدیل به کینه شود یعنی خود شما تولیدکننده خشم و نفرتباشید و به آن را وجود آورده و بعد انتقالدهید و طبیعتاً در طرف مقابل نیز همچنین حسی به وجود میاید و این نیروی منفی قدرتش چندین برابر میشود و تبدیل به عملکردهای نا معقولی مثل قتل و و نزاعو.…میشود و در خوش بینانه ترین حالت ممکن است طرف مقابل شما پر از حسهای مثبت باشد و اصلاً متوجه اینسیگنالهای منفی نشود و اصلاً آن را نپذیرد پس شما میمانید و دریایی از احساسات منفی که بعضاً تبدیل به بیمارهای جسمیو روانی و یا هر دو میشود. و این فقط یکی از قوانین و فرامین زندگی است که دیدیمچقدرمیتواند رعایت آن به ما در بهبود زندگی کمک کند و تمام اینآموزشها و تفکرات به خاطر رسیدن به حال خوش ودر لحظه زندگی کردن است و خود حیات وخود زندگی و خود زیستن مطلب بسیار ارزشمندی است، ولی متأسفانه این نعمت عزیز رانادیده میگیریم و به امید یک مدینه فاضله زمان حال را هدر میدهیم. و نکته جالب اینجاست برای رسیدن به حال خوش هزینه های زیادی میکنیمولی هر چه بیشتر تلاش میکنیم کمتر به دست میاوریم و هرچه میخواهیم به آن نزدیکشویم فرار میکند و گویی فرار است. حال براستی چه چیزی حال راخوب میکند؟؟؟
اولین شرط آن این است که آنچه حال ما را خوب میکند حال هیچکس راخراب نکند و یا آزادی آن است که به آزادی دیگران لطمه وارد نشود و مشخصه آن عملسالم است هر چه انجام میدهیم سالم باشدو به کسی آسیبی وارد نکنیم، نکته اینجاستگاهی اوقات ما عمل سالم انجام میدهیم و حال کسی ممکن است خراب شود و این مربوط بهعملی است که خود آن فرد انجام داده، مثلاً کسی ی میکند و قاضی او را روانهزندان میکند در اینجا قاضی عمل سالم را انجام داده ولی مجرم حالش خراب است پس اینسوء برداشت به وجودنیاید و فکر کنیم همیشه باید همه از ما راضی باشند. تمام ادیان وبزرگان بیشتر در مورد قوانین زندگی سخن گفته اند و این قوانین و فرمانها برای زندگیکردن در این دنیا است نه بعد از مرگ، چراکه پرهیز از ضد ارزشها وپرداختن به ارزشها برای حال خوش است. نکتهاصلی و شاه کلید این است که ی، رشوه، غیبت ، دروغ،، خیانت، و.… باعث میشود حال کس دیگری خراب شود و این یعنینقض اولین قانون حال خوش. حال ماپیش خودمان فکر میکنیم من هزار قدم سالم برداشتهام و بعد از سالها و یا مدتی متوجه میشویم که فقط چندتا از آنها سالم بوده اند،و این قضیه پیچیدگی خاصی دارد و باید آن را کشف کنید.
اجازه دهید موضوع را بامثالی روشنتر کنم؛ شناخت نتهای موسیقی بسیار آسان است، پیانو پنج پرده دارد و دونیم پرده و در مجموع هفت پرده، اما نواختن آن سخت و خوب نواختن آن بسیار سخت تر ،چقدر زمان و تلاش لازم است که نواختن را یادبگیریم تا بتوانیم چند قطعه را اجرا کنیم و این تلاش و زمانباید چندین برابر شود تا بتوانیم خوب بنوازیم و خودتان فکر کنید چقدر دیگر لازم استتا به استادی رسید. بنابراین دارا بودن حال خوش و انجام عمل سالم قیمت سنگینی داردو قوانین هستی و عمل سالم هم همین است و فقط به دانستن نیست باید عملکرد و آنقدر درست و غلط را بنوازیم تا بتوانیم یک قطعه را اجرا کنیم وپرداخت حال خوش پیچیدگی بسیار دارد یکجا باید پول بدهی و جای دیگر باید پول بگیری، جایی باید کتک بخوری و جای دیگریباید کتک بزنی، جایی باید سکوت کنی و جای دیگری باید سخن بگویی، جایی باید گرسنهباشی و جای دیگری باید بخوری، جایی باید جان بدهی، وجای دیگری باید جان بستانی.
رهجو: برای درمان اعتیا د
استاد: تا چه چیزی کنار برود؟ و چه چیزی جایگزین شود ؟
رهجو: تا مواد مخدر کنار رود و مواد شبه افیونی بدن را ه اندازی شود.
استاد: پس نتیجه میگیریم تو اگر از حال مواد مخدر بگذری، بهحال خوش خمر طبیعی خواهی رسید و همه چیز به بهترین شکل در درون خودت هست به شرط آنکهنامعقول را کنار زده تا معقول را دریابی و میتوا ن گفت مانند طلای اصل و بدل استکه در ظاهر شبیه همدیگر اند اما طلای بدلهیچ ارزشی ندارد و فقط تظاهر به طلابودن میکند ،تمام ضد ارزشها فقط تظاهر به ارزشدار بودن میکنند و برای رسیدن به طلای اصل باید بهای آن رابپردازی. نکته مهم درزمان حال زندگی کردن است که متأسفانه عده کثیری درگذشته و یک عده دیگر همدرآینده اند و گویی زمان حال را در مسلخ گذشته و آینده ذبح میکنی م و فراموش میکنیم بزرگترین معجزه حیات زندگی در زمان حال است و این خودش یک هنر است و رحمت وبخشندگی خداوند فقط در بخشش گناهان مانیست بلکه در بخشیدن و فرصت زندگی دادن به ماو ایجاد حیات و تنوع های بی نظیر آن است. به قول اکهارت تول در کتاب نیروی حال:آینده و گذشته ای و جود ندارد اینها صفاتی است که ما به زمان داده ایم، آیندهزمان حالی است که بعداً میاید و گذشته زمان حالی بوده که قبلاً وجود داشته، و همیشه هر اتفاق، کشف،اختراع، موفقیت، خلقت وهمه و همه در زمان حال رخ داده است .
واما نتیجه کلی و سخن آخر:
1. حسابخود را صفر کنید.
2. ازضد ارزشها دوری و به ارزشها روی آورید.
3. بهمرور زما ن از جهل فاصله گرفته تا بهدانایی نزدیکتر شوید.
4. بایستیخدمت گذار باشید و همه هستی را دوست بدارید.
5. درزمان حال زندگی کنید.
نکته:
و انجام این اعمال به راحتی و به این زودی ها ممکن نیست و نیازبه تفکر و تجربه و آموزش دارد تا بتوان قطعا خوبی را در هستی به نوازش درآورد.
نویسنده: مسافراحسان لژیون چهارم نمایندگی کرمانشاه
تایپ و ویرایش :مسافر مهدی سایت نمایندگی کرمانشاه
من تو را نگاهمیکنم
من برای درمانوارد کنگره شدم
او مرا نگاهمی کرد، وقتی وارد شدم
در چشمانشجرقه نوری دیدم
در گفتههایشالهام و امید دیدم
هر کسی آنجابود، پر از مهر و محبت بود
ماندم چونمحفل خوبان بی منت بود
یاغی بودم،اما گوش بفرمان شدم
ناشنوابودم،اما شنوا شدم
نابینابودم،ولی بینا شدم
جهالتداشتم،خواستم، دانا شدم
در نهایتفرمانبردار عقل خود شدم
جمله ای ازکنگره، مامن سازنده شدم
تو بهکنگره برای درمان وارد میشوی
من تو را نگاهمیکنم، وقتی وارد میشوی
شعر:مسافر منصور مجاهد نیا
تنظیم و تایپ :مسافر مهدی
درباره این سایت